برای تو**

خنده های ریزم را برای تو نگه داشتم..
تا ببینی حالم را،
حتی زمانی که از دور میبینمت..
ریز میخندم..
اما ریز نمیخاهمت..

هانیه بابایی لاجیمی**

پاییز،نقاشیه ی برتر خدا**

در میان فصل ها ،چه غروری دارد پاییز!
عریان میشود نه برای خود نمایی..
که برای یگرنگی!
قانع است به آن چه که دارد..
برای زیبایی نه سفیدی برف میخاهد و نه گلاویز باران بهار میشود
نه برای حرمسرایش ،درختان سبز را گرد هم‌می اورد..
و نه تابش زرد تابستان دلش را میرباید..
چشم و دلش سیر است و چشم به داشته ی دیگران ندارد..
پاییز زیباست و زیبایی در ذاتش است..
ذات او عاشق است و محزون..
وصالش را ناممکن میداند"
اما برای ممکن شدنش رنگ عوض نمیکند..
میخاهد خودش باشد با همه ی کاستی ها
نمیداند که،،

چه زیبا جای داده نمایش رنگ ها را در برگ های ریخته ی خود..

و چه زیباتر به دل نشسته این پاییزه بی بر و برگ!

هانیه بابایی لاجیمی**

نیمه ی گمشده**

نیمه ی گمشده یا نیمه دوم..
اصطلاحات عجیب؛؛؛
و عجیب تر ازآن مقوله ی پیداشدنش در درون کسه دیگر!
چگونه میشود نیمه ی دوم در وجود شخص دیگری پیدا شود ؟
اصلا مگر انسان‌به صورت نیمه خلق شده که به دنبال نیمه دیگرش باشد؟
چه بسا گاهی بعد از کندوکاو فراوان ...نیمه رهایش کند و در کاوش نیمه ی دوم خودش باشد..
نیمه ی گمشده ی ما ، در درون ماست،خصایصی که گاها گمش میکنیم..
و یا میخواهیم که گم بماند..
پیداشدن و نشدنش; از روی هوشیاریست..
**نیمه ای که برای جست و جوی آن بیداری لازم است؛؛
نه کف بینی..?

هانیه بابایی لاجینی**

یاره جان**

یارا.. تو اگر رخ بنمایی مارا
حال دل حالی شود.چو برکند سرمارا
وز دیدنه تو،همینم بس ک بخشد گرمم
گرمای نگاه چشم دوست، روبرد،گرمارا
حال دل بی تو خراب است.ولیکن باتو
میزند برسردرش،چه دلنواز،سرنارا
نهراسم از اشک،گر تو کنارم باشی
میزنم آتش جان چه باشکوه دریارا
وزان نگاه چشم تو که شاه نشین دل ماست
جانی تازه میدهی تو این دل شیدا را
حافظا چیزی نخاهم جزانکه دهمش
حفظ محبوب دلم ب محبوب دلهارا

هانیه بابایی لاجیمی**بمناسبت اولین سالگرد ازدواج**

چشم بد از من دور**

چشم روزگار که تورا نبیند ..هرچقدر هم که تقلا کنی..تورا نخواهد دید!!
آنجاست که باورت زیبا میشود و میگویی:
"چشم بد از من دور"
گاهی ندیدن،،سخت است و دیدن،، سخت تر..
خدایا نیک و بدم در دسته توست..تو مرا سامان بده..

هانیه بابایی لاجیمی**