ما**
خانه اش ویران،،
هرآنکه نتواند
"من و تو"را،
"ما" ببیند..
هانیه بابایی لاجیمی**
کلمات کلیدی : خانه، ویران، ویرانی، خراب، خانه اش
107
خانه اش ویران،،
هرآنکه نتواند
"من و تو"را،
"ما" ببیند..
هانیه بابایی لاجیمی**
تولد من به تاریخ خاصی،،تعلق ندارد!!
چرا که من،،
با هربار دیدنت متولد میشوم و با هر بار خندیدنت ،،از نو تکرار میشوم..
بین خودمان بماند؛
تولدم را دوست دارم ، زیرا فلسفه ی آن را میدانم؛
فلسفه ی تولدم این است:
به دنیا آمدم تا دنیا دنیاست،،
دنیای من باشی"
هانیه بابایی لاجیمی**
خانه ی پدری
دیوارت،،
سقفت،،
برقرار و سبز باد..
تورا تاهمیشه دوست دارم
برایم بمان..
همانطور زیبا،،
همانطور پرهیاهو،،
همچو حس ناب کودکی
هانیه بابایی لاجیمی**
کاش در آن دور دست ها،،رویاهایم رنگ حقیقت به خود میگرفت!
کاش به امید امیدی ،،جانی تازه میگرفت روزهایم،،
کاش با همه ی بی آبی هایش،کمی سرپا بود،
نهال پوسیده در من!
کاش..
کاش..
کاش..
کاش میپذیرفتی ام..
.
.
.
مرا تاب این همه بی مهری تو نیست دنیا!!
هانیه بابایی لاجیمی**
دلم
دو صندلی خالی میخواهد"
که یک من و یک تو، در آن جای بگیرند..
در میان انبوه گلهایی که عطرهاشان ، اردیبهشت را برایت معنا کنند..
تا مست شوی و برایم بسرایی..
اشعاری را..
که هوشیاری،،از آن منعت میکرد..
براستی که عجب گوش نواز میتواند باشد ،،شنیدن اشعار بی ریایت!
از نو برایم بخوان!
تاا از نو،،"عاشق سادگی شوم"
"سادگی"که تنها از گلچین لغات پیچیده ی تو برمیخیزد..
هانیه بابایی لاجیمی**