107 پاییز عاشقانه** - neveshtehaye man
آیا آزاده‏اى نیست که این خرده طعام مانده در کام دنیا را بیفکند و براى آنان که در خورش هستند نهد ؟ . جانهاى شما را بهایى نیست جز بهشت جاودان پس مفروشیدش جز بدان . [نهج البلاغه]

پاییز عاشقانه**

ارسال‌کننده : haniye babaie lajimi در : 97/7/16 4:59 عصر

دختر بهارم و گل های بیشمار بهاری در دامنم، حکایت از طراوت روح من دارد..
طراوت روحی که در بهار جوانه میزند،اما،،
در پاییز رشد میکند..
دختر بهارم؛
و متعلق به پاییز..
آخر پاییز فصل دلدادگی من است..
فصلی که برگ تازه ای از کتاب زندگی ام را رقم زد
تا مرا بی محابا به گلبرگ های سرخ معطرش،برساند..
میدانی چیست؟
برگ ریزان پاییز،،
عریانی درختان،
بر همگان خزان است و
بر من بهاری دیگر!
آخر من در پاییز با دیدن روی ماه تو،بار دگر متولد شدم..
پاییز؛
پاییز..
تکرار نامت چه زیبا روح مرا تسکین میدهد..
آنقدر دوستت دارم که یک روی زردت را به هزار گل همیشه بهار، خریدارم...
هانیه بابایی لاجیمی**




کلمات کلیدی : پاییز، بهار، گل بهاری، طراوت، طراوت روح×دلدادگی، عشق، تو، برگ ریزان