107 شاهزاده ی سوار بر اسب** - neveshtehaye man
چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]

شاهزاده ی سوار بر اسب**

ارسال‌کننده : haniye babaie lajimi در : 97/7/12 3:27 عصر

تو همان شاهزاده ی سوار بر اسبِ منی،،
که از کودکی رویای دیدنش را داشتم...
آری؛
تو‌همان مرد معروفی که خبر آمدنت را، با اسب سفید میدادند...
ناباورانه،،
از رویا به حقیقت آمدی
تا آغاز قصه ی پرتکرار مرا،اینگونه به انتها ببری..
"آن مرد با اسب سفیدش آمد؛
تا مرا با خودش به رویاهای دور ببرد.."
هانیه بابایی لاجیمی**




کلمات کلیدی : شاهزاده، اسب، اسب سفید، رویا، قصه، تکرار، انتها، حقیقت