گل های محمدی**
بعد از "یک"،،،"دو"از زبان او میچسبد..
و بعد از دو،،
دیدن فلش یادگاری دونفره..
با پیش زمینه ای از گل های کوچک صورتی..
و بعد از آن،،
عطر همان ها،،
زمانی که یکباره دسته ای از آن ها به صورتت هجوم می آورند..
کاری ندارند..
میخواهند جلوی دیدگانت را بگیرند و آنی روحت را سوق دهند به دشت گل های محمدی!
گل هایی با دستچین"او"
با عطری که جز "زندگی"تعبیر دگری برایت ندارند..
و زندگی خلاصه میشود در
گرفتن دستانی که رایحه ی گل محمدی دارند...
هانیه بابایی لاجیمی**
کلمات کلیدی :