فقط برای تو میخندیدم**
اگر دختر زمان های قدیم بودم..
اگر مجبور بودم هنگام خروج از خانه ام،،
پیچه به صورتم ببندم..
اگر قرار بود خطری مرا تهدید کند..
اگر قرار بود لبخند از از هر کسی پنهان کنم،،
اگر قرار بود با دیدن کسی قبلم بلرزد
اگر قرار بود با دیدن او تهی شوم
اگر میشد با دیدنش همه ی این نگرانی ها از وجودِ مضطربمپر بکشد..
ترجیح میدادم آن شخص تو باشی..
یا به زمان منمی آمدی..
یا به زمان تو می آمدم
خطرها را به جان میخریدم تا لحظه ای قلبم بلرزد"
نقاب میبستم اما نه برای تو
میخندیدم اما
..فقط برای تو..
هانیه بابایی لاجیمی**
کلمات کلیدی :