گرمیِ صدای تو**
عاشق شکستن میشوم؛
زمانی که میشکند،،
گرمیِ صدایت،
سکوت سرد طبیعت را..
هانیه بابایی لاجیمی**
کلمات کلیدی : عاشق، گزما، گرمی، صدا، صدای تو، صدایت، طبیعت
107
عاشق شکستن میشوم؛
زمانی که میشکند،،
گرمیِ صدایت،
سکوت سرد طبیعت را..
هانیه بابایی لاجیمی**
من یلدا را این گونه
تعبیر میکنم..
از شیداییِ من
به عشقِ تو
یک دقیقه آنطرف تر..
هانیه بابایی لاجیمی**
پاییز در حال گذر است و من
از حالا دل تنگ حضورش هستم..
دلتنگِ فصلی که جز در اشعار،،
زیبا نبود..
اما حضور یکباره ی تو
جان بخشید به زیباییش؛
و شیداترش کرد.......
پاییز،،فصلِ من و تو
در حال گذر است؛
اما از عبورش دلگیر نیستم...
چرا که خوب میدانی،،
با حضور تو،،،
زمستان بر من ،
پاییزی دیگر است..
هانیه بابایی لاجیمی**
با ولع تمام
به فال نیک گرفتم مهرت را
که در نخستین ماه از فصل عاشقی،،
و از آن سوی اقلیم عشق،،
در زمین قلبم
فرود آمد....
بخاطر دارم
پس از دعوتِ عاشقانه ات
جویای شنیدنِ پاسخ
از من شدی؛
من نیز
در مقابل،،
لبخندی زدم؛در حالی که چشمانم نیز میخندید.........
نگاهی از سر آرامش به چشمانت انداختم و
آرام زیر لب زمزمه کردم،،
عجب زیبا عجین شده
آغاز مهر تو
با ورود فرزندِ
آبان و آذر..
هانیه بابایی لاجیمی**